آسمان دلش گرفته .
اما دست ودلش باز است .
بغضش می شکند نه برای یکی .
برای همه می بارد .
غرشهای گوش نوازش بسان نغمه بهاری پرندگان در کوهساران می ماند .
گوشه چشمانش نمناک است.
از کسی دلخور نیست .
وقتی این همه خشکی و دل مردگی را در زمین می بیند .،
اشکش جاری می شود ،
و نغمه خان سیراب می کند تن _ خشکیده زمین را.
باران می زداید غبار دلها را
سیراب می کند تشنگان زمین را .
ب ا ر ا ن
می بارد و زمین و هر آنچه در اوست سیراب می شوند .
غم و اندوهت نه از درد بازو .
غصه ات ،نه از درد پهلو بود .
بلکه از درد دل بود .
گریه های شب و روزت ..
ناله های جانسوزت .
که اهل مدینه را به ستوه آورده بود .
نه از فراق محسنت .
بلکه
فقد النبی و ظلم الوصی بود .
حال شیعه سالهاست که فریاد می زند .
هتک والله حجابه.
فریاد تو که ناله های قرنهای ماست
کفنی باللیل و صل علی و ادفنی ست .
قبر پنهان تو فریادیست بر علیه آنان که به امام خویش ظلم کردند .
مزار تو پنهان است تا عالمیان بفهمند که در دفاع از اما خویش محسنت را فدا کردی .
صورتت را آزردند .
پهلویت را شکستند .
به خدا شکوه نکردی تا مولایت زنده بماند .