سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در صفت دنیا فرمود : ] مى‏فریبد و زیان مى‏رساند و مى‏گذرد . خدا دنیا را پاداشى نپسندید براى دوستانش و نه کیفرى براى دشمنانش . مردم دنیا چون کاروانند ، تا بار فکنند کاروانسالارشان بانگ بر آنان زند تا بار بندند و برانند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :7
کل بازدید :27246
تعداد کل یاداشته ها : 39
103/2/26
9:20 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
پلک صبور[138]
عبد عاصیم که از چشمه ممنوعه عشق می نوشیده ام و سالهاست هجوم نگاه ها دارد خفه ام میکند.

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

آینده آسمان دلم روشن است و تکلیف ابرهایش روشنتر .

وقتی در گلو ، افق فرو می رود .

حنجره ای صاف می شود  و چشمانی که مانند ستاره ها سو سو می زنند .

ستاره ها یک به یک پلک می زنند تا سرنوشت آسمان آفتابی شود .

هنوز تقدیر ماه احساس می شود .

ماه و گونه هایش .

ماه زبانزد آسمان شب است .

پلک صبوری میگشایم و چشمانم نایب گلویم می شوند .

وقتی که ابرهای دلم بارید  چند رکعت شعر جلای دل_ تب دارم میشود .

 با شعر هایم می سرایم مثنوی دلتنگی هایم را .

نجوا می کنم نا گفته ها را برای او.

برای او که می فهمد حرفهایم  را و می خواند غصه ها و در ک می کند دلتنگی هایم را .

از آسمان تب دار می گویم

از چشمان به خون نشسته ی غروبش

از ابرهای دلتنگیش که جایی را برای باریدن

خلوتی را برای بارش دلتنگی هایشان سراغ ندارند ...

از لبخند بی رمق آسمان غزلهای تلخ دل می سرایم.

کاش آسمان به رنگ دیگر بود

کاش آبی مهرش اینقدر دلنواز نبود

کاش هیچ گاه گذر پرنده ی مهر به قلب آسمان نمی افتاد ..

کاش آسمان نیز می توانست بگوید

بسراید

بخواند

و گریه کند غم هایش را.

چه رازی در ابرهای نهانی نهفته است

چه سری در روزهای ابری وجود دارد

و چرا بارش را چشمان بر عهده دارند ..

وقتی قلب گریه می کند و اشک هایش بر دشت دل جاری می شود آسمان هم می خندد

خنده ای تلختر از گریه

غمگین تر از آهنگ جدایی.

برای دلش

برای نگاه غمگینش

برای قد تکیده و قلب شکسته اش پناه باش ..

بگذار یکبار ابی مهر را با تمام وجود حس کند وبا تمام وجود شیرینی لبخند را تجربه کند.



92/12/15::: 10:6 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ این همان تیر سه شعبه حرمله هست که هزار سال و اندی بعد از عاشورا از کمان تکفیر و وهابیت شلیک شده.مظلومیت شیعه پایان پذیر نیست تا قیام مهدی موعود(عج).


+ از پاهایتان نمیشد فهمید کدامتان فقیرید و کدامتان دارا. اما از دستهایتان میشد فهمید که همه نیازمندید. انشالله که این راهپیمایی تمرینی باشد برای........


+ آقا ؟ وقت آن نرسیده که بیایی؟. :(


+ براستی چه کسی جز زینب(س) . جواب این سوال *.کیف رایت صنع* *الله باخیک واهل بیتک؟*. را اینگونه* ما رایت الا جمیلا*. جواب میدهد؟


+ و تو ای دوست ، هر دو منظره را با چشم خود دیده ای. با آن زیسته ای ، و با این گریسته ای . و چه تلخ است این روایت. برخیز دلاور، جبهه همان جبهه، خط همان خط ،و دشمن همان دشمن است. میدانم که میدانی این مار خوش خط و خال همان گلوله های دشمن است که بر سینه غمدیده ات نشسته . غصه نخور ، زانوی غم بغل نگیر ، تو تلاشت را کرده ای . عرق ریخته و خون داده ای . به عشق همان مولا خاکریز تباهی را فتح کن . ...


+ *وقتی نمی شود رفت ،* *همین یک پا هم اضافیست.*


+ *پروردگارا، یاریم کن .* *یاریم کن تا عطش وجودم را ،* * در کویر_ سوزان دل،* *با یاد تو سیراب کنم.* *خدایا دستم بگیر،* *دستم بگیر نه برای رسیدن .* *دستم بگیر تا پای در راه _ دیگری نگذارم*. *در این دشت تفتیده و سوزان،* *راهی میخواهم .* *راهی که برسد به خودت.*


+ آقا؟ ، خانم ؟ قبله نما بدم خدمتتون :)


+ بغض را از لای خاطرات می آورم . از میان دود و آتش از سالهای نه چندان دور . و تو می آیی . همچو تلاوت آیات خورشید . غریبه نیستی . آشنا هم نیستی . تو می آیی با نامی بزرگ . گمنامی نامی بزرگ است .و هنوز پرندگان عاشق صدایت را روی سجاده دل می شنوند .


+ *نغمه عشق است و آتش می زند .. چنگ در دل ، شخم در عقل می* *زند .. شعله است این عشق جانسوز .. نغمه را ، گه زیر و* ، *گه بم می زند*.